loading...
بروزترين سايت اس ام اس،عكس،بيوگرافي،آهنگ،ترول،اخبار،آهنگ پيشواز، مد
سایت جدید اس ام اس کده شهر آفتاب

Hamid بازدید : 88383 جمعه 05 مهر 1392 نظرات (0)



میدونی چرا پاییز دلگیره ؟
چون “دلت” گیره !
چون دقیقا اون لحظه ای که کسی باید کنارت باشه نیست
چون باید سوز این سرما را تنهایی تحمل کنی . . .

.

.

.

مثل بهار نیستم که همیشه دلم سبز باشه ، مثل تابستون ,خشک هم نیستم !
من مثل پاییزم
گاهی خیس ز بارون چشم و گاهی سرد و بی روح ز بی رحمی روزگار . . .

.

.

.

کاش به جای پاییز ، تو با مهر می آمدی . . .

.

.

.

باران امسال را من به عهده گرفته ام

آنقدر بغض در گلویم تلنبار شده و اشک درون چشمانم در کمین نشسته که فکر کنم

پر باران ترین پاییز روزگار را من رقم بزنم . . . ! 

.

.

.

 ایده ی پاییز را خدا

از تخیل یک برگ دزدید

که آرزوی سفر داشت . . . 

.

.

.

پاییز مرا عاشق می کند ، باران عاشق تر

حالا تو بگو این باران پاییزی با من چه می کند ؟

.

.

.

 نیمکت چوبی کهنه نم گرفته زیر بارون ، زیر سقف بی قرار شاخه های بید مجنون ، ابر بی طاقت پاییز مثل من چه بی ستارست ، مثل من شکسته از این نامه های پاره پارست . . .

.

.

 باز هم پاییز آمد

اما این بار دیگر نمیگذارم

مرا همچون برگی از شاخه های نگاهت بیندازی . . . 

.

.

.

 پاییز فصل رسیدن انارهای سرخ است ؛

و انار چه دل خونی دارد از رسیدن . . . !

.

.

.

 راهی جز سقوط ندارد برگ پاییزی ؛

وقتی می داند درخت ؛
عشقِ برگِ تازه ای در سر دارد . . . !

.

.

.

 پاییز منم که هر روز چهره ی زردم را با سیلی دروغهایت سرخ می کنم تا هرگز نفهمی آنکه بهار سبزم را به خزان نشاند تو بودی . . .

.

.

.

 فراموشی می آید مانند همین پاییز با ابرهای سهمگینش . . .

دیروز برگ خشکی دیدم که نمی دانست از کدام شاخه جدا شده !

.

.

.

کسی که رنگ پریدگی پاییز را درک کرده باشد، به نیرنگ گلهای رنگ رنگ دل نخواهد سپرد . . .

.

.

.

آنان که پاییز را دوست ندارند نمیدونند که پاییز همون بهاریست که عاشق شده ، پاییزتیم . . . 

.

.

.

 وقتی می رفتی بهار بود . تابستون نیومدی . پاییز شد . پاییز که نیومدی پاییز ماند . زمستان که نیایی . باز پاییز می ماند . .

.

.

.

ترو خدا فصل ها رو به هم نریز و زودتر بیا . . .

.

.

.

 تو مثل راز پاییزی و من رنگ زمستانم

چگونه دل اسیرت شد قسم به شب نمی دانم
بدون تو شبی تنها و بی فانوس خواهم مرد
دعا کن بعد دیدار تو باشد وقت پایانم

.

.

.

 پاییز آمد اما باران نیامد ؛ شاید آسمان به معشوقش رسیده است و دیگر دلش نمیخواهد گریه کند . . .

.

.

.

غم انگیز است پاییز و غم انگیزتر وقتی تو باشی و من برگها را با خیالت تنها قدم بزنم . . . 

.

.

.

پاییز را دوست دارم چون معافم می کند از پنهان کردن دردی که در صدایم می پیچد ، اشکی که در نگاهم می چرخد …

آخر هم خیال می کنند که سرما خورده ام !

.

.

.

ﺑﻪ ﻓﺼﻞ ﺩﻭ ﻧﻔﺮﻩ ﯼ ﭘﺎﯾﯿﺰ داریم می رسیم . . .

ﻃﻠﺐ ﺻﺒﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﯾﮏ ﻧﻔﺮﻩ ﻫﺎ . . .

.

.

.

پاییز که پا میگذارد بر صفحه ی طبیعت

خورشید رنگش میپرد و کم نور مشود
گل ها ناراحت و پژمرده میشوند
و درختان لباس پر برگ خود را از دست میدهند ,
شب ها تیره تر میشود, ستاره ها گم میشونده و ابرها پدیدار !
بیچاره پاییز !

مثل اینکه او هم چون من قدم هایش برای همه شوم است و همه ز دستش فراری . . . 

.

.

.

پاییز شده و خرمالوهای لبانت گل انداخته ؛ مرا به نوبرانه ای گس مهمان کن !

.
.
.
کاش چشمانم را می بستم و اول زمستان باز میکردم !

امسال بی تو تحمل نبودنت را در پاییز ندارم . . .

.

.

.

در پاییز
هوا سرد میشود ، یار دور میشود , دل ” تنگ ” میشود
در پاییز هر ثانیه به اندازه ی یک عمر میگذرد ، بیا این لحظه های طولانی کنارم باش که من بی تو از هر پاییزی غمگین ترم . . .
.
.
شـباهت برگ های پاییزی و من !

هر دو به یک نحوی خورد شده ایم . . . 

.

.

.

ای دوست ناراحت مباش چون پاییز !

شاد باش
بگذار شکوفه های بهاری بر لبانت نمایان شود و از آن میوه ی تابستانی لبخند به وجود بیاید . . .

.

.

.

خش خش . . .
چیک چیک . . .
آه چقدر این صداهای پاییزی را دوست دارم , مرا یاد خاطراتمان می اندازد که روی برگ ها قدم میزدیم و زیر باران از عشق هم خیس میشدیم,
یـــادش بخیر
آن موقع نه چتری بود و نه نفر سومی . . . !

 .

 .

 . 

چتر گرفتن بالای سر دیگر چه صیغه ای ست !
من در این هوای ماتم زده پاییزی سر پناهی جز تو نمیخواهم .

 .

 .

 . 

یک استکان کمر باریک چای خوشرنگ !
یک گرامافون
یک الهه ی ناز !
یک پنجره ی کوچک با پرده ی چین دار سفید
یک صندلی چوبی
که نشستم روی آن
دفتر خاطرات را باز میکنم
هر ورق کاهی را که پشت سر میگذارم اشک هایم سرازیر میشود بر گذرگاه خاطره ها…
چرا پاییز آمدی ؟ چرا رفتنت هم به پاییز ختم شد ؟
خنده دار است نه ؟!
به جای آن که با من پیمان ببندی با پاییز بستی . . .
آه هنوز هم به این فصل که تو با آن در رفت و آمد هستی حسادت میکنم . . .

.

.

.

میدونی چرا پاییز دلگیره ؟
چون “دلت” گیره !
چون دقیقا اون لحظه ای که کسی باید کنارت باشه نیست
چون باید سوز این سرما را تنهایی تحمل کنی . . .

 .

 .

 .

دروغ چرا !
راستش دلم یک ” مرد ” میخواهد
یک مرد واقعی . . .
منم دوست دارم با یکی روی برگ ها قدم بزنم و گوش هایم پر از نجواهای عاشقانه بشود ,
دوست دارم در شب های طولانی پاییز دلی دلواپسم شود
قلبی برایم بتپد و آغوشی در انتظارم باشد . . .
دوست دارم باران که بارید
دست مردانه اش را بگیرم و با هم شروع به دویدن کنیم ,
دوست دارم در برابر بادهای سهمگین بدن تنومندش پناهگاهم باشد . . .
تا کی باید بنشینم و عاشقانه های پاییزی دیگران را تماشا کنم ؟
دیگر بس است . . .

 .

 .

 .

مثل بهار نیستم که همیشه دلم سبز باشه ، مثل تابستون ,خشک هم نیستم !
من مثل پاییزم
گاهی خیس ز بارون چشم و گاهی سرد و بی روح ز بی رحمی روزگار . . .

.

.

.

دختر با موهای بافته شده و قهوه ای رنگش بر روی نیمکت انتظار نشسته است
چشمان عسلی اش بارانی ست
و لباسش نارنجی رنگ . . .
صورتش را که ببینی پر است
از غم و ماتم ، درد و هجرت . . .
آری تابستان که برود دختر می آید !
پاییز را میگویم . . .  !


ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نویسندگان
    نظرسنجی
    کدام مطلب را بیشتر می پسندید؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 768
  • کل نظرات : 59
  • افراد آنلاین : 4
  • تعداد اعضا : 87
  • آی پی امروز : 87
  • آی پی دیروز : 111
  • بازدید امروز : 109
  • باردید دیروز : 969
  • گوگل امروز : 6
  • گوگل دیروز : 11
  • بازدید هفته : 6,655
  • بازدید ماه : 6,287
  • بازدید سال : 79,908
  • بازدید کلی : 895,894
  • خبرنامه سایت

    ایمیل خود را وارد کنید:

    Delivered by FeedBurner

    چت روم اس ام اس کده شهرآفتاب